هو

هو

دلنوشته ای برای او
هو

هو

دلنوشته ای برای او

برای او

نیست کس را ز کمند سر زلف تو خلاص

میکشی عاشق مسکین و نترسی ز قصاص

عاشق سوخته دل تا به بیابان فنا

نرود در حرم جان نشود خاص الخاص

ناوک غمزه تو دست ببرد از رستم

حاجب ابروی تو برده گرو از وقاص

جان نهادم به میان شمع صفت از سر صدق

کردم ایثار تن خویش زروی اخلاص

به هواداری و اخلاص چو پروانه زشوق

تا نسوزی تو نیابی ز غم عشق خلاص

آتشی در دل پروانه ما افکندی

گرچه بودیم همیشه به هوایت رقاص

کیمیای غم عشق تو تن خاکی ما

زر خالص کند ار چند بود همچو رصاص

قیمت در گرانمایه چه داند عوام

حافظا گوهر یکدانه مده جز به خواص

نظرات 2 + ارسال نظر
فریناز پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ http://ferdosi-toosi.blogsky.com/

سلام . وبلاگ خوبی داری و شعرهای گزیده زیبایی است .
من تو را لینک کردم اگه خواستی من را لینک کن .
با سپاس

مرسی حتما

montazer پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:58 ب.ظ http://montazer65.blogsky.com

سلام...خیلی زیبا بود و خیلی هم انتخاب خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد