هو

دلنوشته ای برای او

هو

دلنوشته ای برای او

نوروز


گشت گرداگرد مهر تابناک، ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان، ای تو گرداننده ی مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین

نوروزی پر از برکت وشادی برای تمام دوستان آرزومندم 


http://upload.tehran98.com/img1/3pjf7irrksq7g4jealp9.jpg

گاهی

وای عشق
بسی دور وُ درازست ولی
طی شود جاده صد ساله به آهی، گاهی ...

مجنون


ساقی  اندر قدحم باز  می گلگون کرد


در می کهنه  دیرینه ما افیون کرد

 

دیگران را می دیرینه برابر می داد


 چو به این دلشده خسته  رسید افزون کرد

 

این قدح هوش مرا جمله بیکبار ببرد


این می اینبار مرا پاک ز خود بیرون کرد

 

تو  مپندارکه در ساغر و پیمانه ما


بت سنگین دل ما خون جگر اکنون کرد

 

آنچه در سینه مجنون منش دل خوانی


عشق خاکی است که با خون جگر معجون کرد

 

روز اول که به استاد سپردند مرا


 دیگران را خرد آموخت مرا مجنون کرد

 

 دل حافظ  که ز افسون لبت  بیخود  بود


چشم جادوی تو اش بار دگر افسون  کرد