هو

هو

دلنوشته ای برای او
هو

هو

دلنوشته ای برای او

الهی

جهان مست و زمین مست و زمان مست
بیا ساقی که ما رفتیم از دست
خرابم کن که آبادم کنی باز
فنایم کن که ایجادم کنی باز
دخیلی بسته ام بر دسته جام
دلم را جامی از می کن سرانجام
بگردان و بگردان و بگردان
بنوشان و بنوشان و بنوشان
چو مستم کرده ای مستور منشین
چو نوشم داده ای زهرم منوشان
وصیت می کنم صبحی که مردم
مرا در خلعتی از می بپوشان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد